کد مطلب:35532 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128
مرگ بر شما باد كه به ناروا مرا دروغگو می دانید. شما مردم كوفه ای ناكسان شبیه اید بر آن زن باردار به ناكامی شوی میراث خویش نمی خواستم هیچگاه از شما شما بوده اید آنكه دائم مرا به كار خلافت مرا ناگزیر دروغ از كجا گفته ام بر شما علی با چه كس گفته باشد دروغ! كنون مرگ و نفرین بود بر شما من آنم كه پیشانی ام در سجود به پیمان پیغمبرم استوار نخستین مسلمان دنیا منم چو دارم ز اسلام بر جان، فروغ نبودم چو اهل دروغ و فریب در این شهر گشتم به محنت دچار هم آهنگیم با شما بی گمان چنین خواستم تا كه پیمانه ها ولی حیف آن دل نبد در شما كه در سینه ی تنگ بر سان گور [صفحه 225] به ناچار روزی رسد بی گمان در آن روز شرمنده تر می شوید [صفحه 226]
«قاتلكم الله فعلی من اكذب؟»
به نامردی شهره اندر جهان
كه ساقط كند بچه قبل از قرار
رساند بدان دورتر قوم و خویش
كه باشم بر این قوم فرمانروا
همی سوق دادید بر ماجرا
نمودید با وعده دلپذیر
كه بستید تهمت به من ناروا
علی هست از راستیها، فروغ
كه بندید خود تهمت ناروا
همیشه به درگاه معبود بود
چو نشكسته ام هیچگاه آن قرار
به گفت دروغ عهد خود نشكنم
نبندم همی بر محمد دروغ
كنونم به شهر شما بی نصیب
كه بر كورها بودم آیینه دار
بود راز گفتن به پوچ استخوان
ببخشم همی رایگان بر شما
كه گنجایشش كرده باشد وفا
نسازد همی نور حكمت عبور
كه نور حقیقت بتابد عیان
چو گفتار ما را به یاد آورید
صفحه 225، 226.